خاطرات رامونا بانو و خپل خان

خاطرات رامونا بانو و خپل خان

خاطرات رامونا بانو و خپل خان

خاطرات رامونا بانو و خپل خان

خپل خان بی گناهه

با سلام خدمت دوستان گرامی. 

 

من هیچ کدوم از داستانامو رو به تخیل نبردم منهای این داستانه آخر. انجام این کار هم واسه ی تنوع بود و هم یه جورایی خوابشو دیده بودم. و از همه ی دوستان عذر می خوام که اونطوری نوشته بودم: بدور از صداقت. البته بقول خپل خان شایان ذکره که منم از این عرضه های زنای ایرونی ندارم که بخوام جلوی خپل خانو بگیرم و داد و بیداد کنم. مخصوصا که تو خواستگاری هم عنوان کرد این حق شرعیشه و کسی نمی تونه جلوشو بگیره! و منم به ازدواج باهاش تن در دادم. یعنی راضی بودم. و این تصمیمو با خودم گرفتم که انقدر خوب باشم که فکر یه زنه دیگرو بی خیال بشه!! 

 

نتیجه اخلاقی:: فک کنم اونقدرا هم موفق نبودم.

نظرات 16 + ارسال نظر
خواهر خپل خان پنج‌شنبه 24 دی 1388 ساعت 14:16

دیدی رامونا ...
من هی می گفتم خیالاتته ...!
چه تاثیری روت گذاشتم ...!

مِستر افشین پنج‌شنبه 24 دی 1388 ساعت 14:54 http://www.iranmyland.blogfa.com

موفق بودی رامونا بانو ! خپل خان هم باید خودش بیاد بیگناهیش رو ثابت کنه ... دی:

خودش پنج‌شنبه 24 دی 1388 ساعت 20:42 http://ghouti.blogfa.com/

خدا رو شکر که بی خیال شد!
وگر نه چی میشد!!!!!!!

خپل خانو له میکردی و میترکوندی!

چرا طفلکو؟ اون که بی گناهه! من خیالات برم داشت!

ناز پنج‌شنبه 24 دی 1388 ساعت 21:38 http://ketabkhooneman.blogfa.com/

سلام
اگه وبلاگتون رو لینک کنم اشکالی نداره؟این رو پرسیدم چون هیچی در باره اش نگفتین و من از وبلاگتون خوشم اومد.من شخصیت رامونا(کوئیمبی) رو خیلی دوست دارم و اول از همه اسم وبلاگتون من رو به این جا کشوند.
در هر حال من فقط می خوام اجازه بگیرم که لینکتون کنم.

خواهش می کنم. لطف می کنید.

حمیدمشهدی جمعه 25 دی 1388 ساعت 02:48

اخرش نفهمیدیم جریان زن گرفتن خپل خان داستان بود یا واقعیت؟

کلیه ی جریانات منهای تجدید فراشش چیزی جز حقیقت نبود.

هستی شمال جمعه 25 دی 1388 ساعت 18:33 http://red888.blogfa.com

اخه حمید باید میفهمید که نتیجه گیری میکرد ههههههههههههههههههه
عزیزم خداراشکر بیخیال شد

بیچاره بیخیال بود. من توهم زده بودم.

وحید دوشنبه 28 دی 1388 ساعت 01:55 http://my321.tk


سلام.
آپم پا شو بیا.
موضوع: شغل حیوان ها

http://321.blogsky.com
http://my321.tk

موفق باشی

جینا راز افصون دوشنبه 28 دی 1388 ساعت 12:39 http://2onyayearezooo.blogfa.com

سلام
×من اپم?????حتـــــــــــما بیا
××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
×××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
××××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
×××××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
××××××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
×××××××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
×××××××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
××××××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
×××××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
××××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
×××من اپم?????حتـــــــــــما بیا
××من اپم?????حتـــــــــــما بیا

منتظرتم [گل]

جینا راز افصون سه‌شنبه 29 دی 1388 ساعت 00:16 http://2onyayearezooo.blogfa.com

سلام رامونا جون
منم چند مدت پیش یه بار این کارو کردم
میخواستم دوستامو امتحان کنم
که البته بعضیهاشون رد شدن
با یه بار انحرافی نوشتن
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دیگه بقیشو خودتون میدونید
یه هو میزنیم همه چیزو خراب میکنیم
به این فکر نمیکنیم که این همه مدت دوستمون چجوری بوده
(قابل توجه آقا حمید)که یه هو سرعت میگیره
بدون اینکه یادش باشه داره با کی حرف میزنه
یه هو جو گیر میشه میره تو فاز سرعت
منتظر آپ های بعدیت هستم رامونا جون

حمیدمشهدی سه‌شنبه 29 دی 1388 ساعت 11:30

چرا عاقل کند کاری که که باز اید پشیمانی

راز سه‌شنبه 29 دی 1388 ساعت 16:33 http://im-secret.blogfa.com

سلامی دوباره خدمت رامونا بانو و عشق جاودانش خپل خان

منو که یادتون هست! همون قاضی دادگاه خانواده!!!!!!

نتیجه گرفتیم که تمام این داستان ها بر اساس تخیلات زنی است بنام رامونا
و خپل جون بیگناه است!!!!!!
باری به هر جهت ممکنه در آینده این داستان ها اتفاق بیفته
زیرا مرد ها همیشه
یا گاف دادند
یا گاف میدن
یا گاف خواهند داد......

به امید آینده ای بدون گاف و به امید هوای پاک

رامونا میکشمت اگه آپ کردی و منو خبر نکنی!!!!!!!
آخه من عاشق دست نوشته هاتم

ممنونم از لطفت ولی که فعلا درگیر امتحانام. شاید نتونم به این زودی آپ کنم.
در ضمن اینا تخیلات نیست. فقط اون آخریه یکم توهم داشت توش.

جینا راز افصون سه‌شنبه 29 دی 1388 ساعت 20:35 http://2onyayearezooo.blogfa.com

درسته چرا عاقل کاری کنه که پشیمون بشه
ولی چرا دوستان نباید یکم فکر کنن
گاهی با بعضی کارا میشه دوستان رو شناخت

حمیدکشهدی پنج‌شنبه 1 بهمن 1388 ساعت 09:30

جینا میدونی مشکل ما ادمها چیه؟ همش دوست داریم دیگران را ادم کنیم مثلا زن میخواد مرد را ادم کنه و مرد میخواد زن را ادم کنه یا پدر میخواد فرزند را ادم کنه اما هیچ یک از ما برای ادم کردن خودمون تلاش نمیکنیم.پس لازم نیست کاری کنیم که دیگران رو بشناسیم باید اود خودمون را بشناسیم

راز پنج‌شنبه 1 بهمن 1388 ساعت 16:17 http://im-secret.blogfa.com

نظم جلسه رو بهم نزنید . قاضی دادگاه تشریف فرما میشود
میخوام تو برنامه ی آژیر درمورد شما و اتهام به خپل جان بحث کنم

آخه بدجنسی تا چه حد؟؟؟؟حالا یه مرد که نخواست تجدید فراش کنه زنش نمیذاره

البته نگران نباش . بعدا این کارو میکنه. شوهر منم همچین آدمی بود!!!!!!!
حالا مهم نیست که من مجردم! مهم اینه که تو فکر من شوهر خیالیم اینجور بود

آری این چنین بود برادر .......

(این حمید مشهدی چه آدمیه؟؟؟؟؟؟؟معلومه خودش 100 تا یا شایدم 120 عدد زن داره

حمیدمشهدی شنبه 3 بهمن 1388 ساعت 21:47 http://www.osta.parsiblog.com

ایا طبیعت مرد چند همسری است؟
برای رسیدن به جواب این سوال تشریف بیارید به قلب یخی

راز یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 11:40

سلام رامونا جان
اومدم حلالیت بطلبم بخاطر همه ی شوخی ها و حرفایی که تو وبت زدم
همشون داره سرم میاد!!!!!! یکی هم داره وب منو داغون میکنه!!!!!

بهرحال معذرت میخوام!!!!!!

شاید دیگه نباشم....................

من که ازت دلخوری نداشتم که بخوام حلالت کنم. ایشالا مشکل تو هم حل بشه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد