سرعت رسیدن آینده به ما خیلی بیشتر از سرعت ما برای رسیدن به آینده است ..
در های وجودت رو بازکن بزار پیشرفت چاشنی این تلاقی نا منظم اما با دقت باشه
دیگه مطمئنم بیست و شیشم دیگه
چقد بهم نزدیكه خواستنی هام
برف رو می بینم رو لپ های كوه
می خوام زلال شم
پل
جایی كه شن نیست دنبال دریا نباش
امروز تموم شد !
Everything I want I have
Money, notoriety and rivieras
I even think I found God
In the flash bulbs of the pretty cameras
Pretty cameras, pretty cameras
Am I glamorous? Tell me am I glamorous
در واقع از تو بنویسم ...
آره شیرینه به مثل من
شیرین تر هم هست به مثل تو به مثل خنده .
لعنتی تو شهر های اطراف که این چند روزه با ماشین میرفتم فقط خاطره های با تو بودن برام زنده می شد
تازه یه بارم که وقتی دستم رو دنده بود نا خودآگاه دستم دنبال دستات بود دنبال انگشتات بود.
به مثل ... خندیدم
نمی تونستم تو فکر فرو برم
دیگه فکر نمی تونست تصاحبم کنه
تو افکار قوطه ور نمیشدم
خاطرات زنده جلو چشمام بود فقط به مثل تو دیگه نبود
به مثل تو - به مثل خنده های من
پل :
شاید ضعف نداشته باشیم ولی گفته ضعیف نیستیم
نقطه
موندناى بعد تَركى
خون اَ لاى دست زنجير بسته ...
ترسى
تو ساكن ژرف مغزى
تو بايد بيان شى لعنتى ختم حرفى!
تو بايد عيان شى لعنتى درد شهرى!
تو بايد مهار شى لعنتى جنگ سردى!
تو بايد مواد شى لعنتى سمِ سمى!
تو اصلا گويا ترين شرح منى ...
عرق رو پیشونیم تلوتلو بخوره
این اتاق نشد که بشه تاریک باشه
زنده ام تا مسله حل شه یا حلش کنم جوری درگیرش شدی که دیگه نفس رو گلوت سنگینی میکنه
بزار ذهنت درگیرشه .
این مارپیچه !
تو همون پیچ اول گم شدی
برگرد عقب
زندگی رو از عقب ببین ؛
دو جایگاه غیر متعادل متشکل از چند بند
شدیم صنعتگر
ماده خام موجود نیست
مغز های دیر پرواز
هنوز عادت داره عقب تاکسی بشینه
دوس داره یکی بهش بچسبه تنها نباشه ...
پُل :
میگن فردا مثل امروز تاریک نیست کی میدونه معنیه تاریکی و روشنایی رو
حماقت مطلقه ؛
باز زندگی از سر نوشت از سرشت .
نقطه ؛ یک بار چشم برهم زدن ؛ نقطه
مجددا از سر نوشت از سرشتی دیگر ؛
این دست مال ماست چون کب نداشت .
تقلب خودش نوعی شعبده بازیه !